اسطوره در صدای تو تفسیر میشود
خورشید در نگاه تو زنجیر میشود
دریا که با تکلم خود شعر زندگیست
در موج موج خشم تو تعبیر میشود
تا با توام ز نبض زمانم هراس نیست
پیری در التهاب تنم پیر میشود
پرواز از عبور، مروریست در حضور
رفتن بهانه ایست چرا دیر میشود
وقتی لبان عشق لبالب شد از سکوت
شعر از گلوی زمزمه شمشیر میشود
***
بگو شاعر بگو از درد مردم
مشو در ازدحام واژهها گم
ز دهقان وز خرمنکوب و گندم
نه از افسانههای بیتلاطم
بگو شاعر بگو از درد مردم
ز اشک گرم و آه سرد مردم
بخوان از معبر تصویر پائیز
چروک چهرههای زرد مردم
برنجستان، نمایشگاه درد است
خزر پژواک درد گیلهمرد است
مبین بر بام سبز و نام سبزش
به زیر سبز پنهان فقر زرد است
بگو از کاخ سبز رشوه خواران
ز رنج بیصدای چایکاران
بگو از بوتههای تشنه اشک
که خشکیدهست در غوغای باران
به مناسبت 13 آبان روز مبارزه با استکبار جهانی
درد ,تو ,بگو ,موج ,زرد ,شاعر ,شاعر بگو ,از درد ,بگو از ,چهرههای زرد ,زرد مردمبرنجستان،
درباره این سایت